آب حیات من است خاک سر کوی از سعدی شیرازی غزل 105

سعدی شیرازی

آثار سعدی شیرازی

سعدی شیرازی

آب حیات من است خاک سر کوی دوست

1 آب حیات من است خاک سر کوی دوست گر دو جهان خرمیست ما و غم روی دوست

2 ولوله در شهر نیست جز شکن زلف یار فتنه در آفاق نیست جز خم ابروی دوست

3 داروی مشتاق چیست زهر ز دست نگار مرهم عشاق چیست زخم ز بازوی دوست

4 دوست به هندوی خود گر بپذیرد مرا گوش من و تا به حشر حلقه هندوی دوست

5 گر متفرق شود خاک من اندر جهان باد نیارد ربود گرد من از کوی دوست

6 گر شب هجران مرا تاختن آرد اجل روز قیامت زنم خیمه به پهلوی دوست

7 هر غزلم نامه‌ایست صورت حالی در او نامه نوشتن چه سود چون نرسد سوی دوست

8 لاف مزن سعدیا شعر تو خود سحر گیر سحر نخواهد خرید غمزه جادوی دوست

عکس نوشته
کامنت
comment