-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 وارستگی ز حسن دگر میدهد نشان عالم غبار دامن نازیست پر فشان
2 مردیم و همچنان خم و پیچ هوس بجاست از سوختن نرفت برون تاب ریسمان
3 بر ظلم چیدهاند کجان دستگاه عمر دارد ز تیر آمد و رفت نفس کمان
4 بیمغز جز شکست ز دولت نمیکشد ازسایهٔ هما چه برد بهره استخوان
5 دل محو غفلت و نفسی در میانه نیست من مردهام بهخواب و زخود رفتهکاروان
6 ضعفم رسانده است به جایی که چون صدا آیینه هم نداد ز تمثال من نشان
7 هستی به غیرپردهٔ روی فنا نبود روشن شد این متاع به برچیدن دکان
8 عاشق کجا و آرزوی خانمان کجا پروانه درکمین فنا دارد آشیان
9 پرواز بندگی به خدایی نمیرسد ای خاک، خاک باش، بلند است آسمان
10 نومیدم آنقدر که اگر بسملم کنند رنگ شکسته میشود از خون من روان
11 آوارهٔ سراب شعوریم و چاره نیست ای بیخودی قدم زن و ما را به ما رسان
12 از درد عشق شکوهٔ اهل هوس بجاست بیدل ز شعله هیزم تر نیست بیفغان