- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دیوار و در آلوده به خون جگرم کرد هجران تو شرمنده دیوار و درم کرد
2 از لذت زخم آن مژه محرومی ما خواست زان بیش که شمشیر زند بی خبرم کرد
3 از عکس رخت در نظرم اشک به خون شد آسوده ز آمیزش لخت جگرم کرد
4 پروانه صفت سوختم و شمع ندیدم خون در تن من شعلگی بال و پرم کرد
5 امروز جفای تو زاندازه برون ست تأثیر دگر دشمن آه سحرم کرد