عهد تمکین با دل دیوانه از اسیر شهرستانی غزل 38

اسیر شهرستانی

آثار اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

عهد تمکین با دل دیوانه بستن کار ما

1 عهد تمکین با دل دیوانه بستن کار ما خاطر خود را ز هر اندیشه خستن کار ما

2 هر نفس بست و گشادی هست در دست خیال کار دل افتادن اندر دام و جستن کار ما

3 گل اگر در پیرهن باشد جنون را نشتر است نیست خار حرف در خاطر شکستن کار ما

عکس نوشته
کامنت
comment