حجاب چهره جان می‏شود غبار از فیض کاشانی غزل 1138

فیض کاشانی

آثار فیض کاشانی

فیض کاشانی

حجاب چهره جان می‏شود غبار تنم

1 حجاب چهره جان می‏شود غبار تنم خوشا دمی که از این چهره پرده برفکنم

2 بیا و هستی من در وجود من کم کن که با وجود تو کس نشنود ز من که منم

3 بسی ز عمر گذشت و نیافتم کامی دریغ و درد که غافل ز کار خویشتنم

4 اگر چو شمع ببارم سرشک نیست عجیب که سوزهاست نهانی درون پیرهنم

5 مرا که خدمت صاحب زمان بود معذور چرا زمین ستم پیشگان بود وطنم

6 سزای همچو منی نیست دوری از در او که پای تا سر من مهر اوست و من نه منم

7 محبت علی و عترتش حیات من است ولای آل نبی همچو جان و من بدنم

8 چنان محبت و مهر شما به دل دارم که گر زنند به تیغم دل از شما نکنم

9 ز بس حدیث شما فیض گفت نزدیکست که غیر حرف شما نشنود کس از سخنم‏

عکس نوشته
کامنت
comment