- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هستی بهتپش رفت واثرنیست نفس را فریادکزین قافله بردند جرس را
2 دل مایل تحقیق نگردید وگرنه ازکسب یقین عشق توانکرد هوس را
3 هر دل نبرد چاشنی داغ محبت این آتش بیرنگ نسوزد همهکس را
4 رفع هوس زندگیام باد فناکرد اندیشهٔ خاک آب زد این آتش خس را
5 آزادی ما سخت پرافشان هوا بود دل عقده شد وآبله پاگرد نفس را
6 تا رمزگرفتاری ما فاش نگردد چون صبح به پرواز نهفتیم قفس را
7 بیدل نشوی بیخبر از سیرگریبان اینجاستکه عنقا ته بال است مگس را