عشق بی‌علت ترنج دوستی از اوحدی مراغه‌ای غزل 202

اوحدی مراغه‌ای

اوحدی مراغه‌ای

اوحدی مراغه‌ای

عشق بی‌علت ترنج دوستی بار آورد

1 عشق بی‌علت ترنج دوستی بار آورد گر به علت عشق ورزی رنج و تیمار آورد

2 چیست پیش پاکبازان کام دل جستن؟ غرض وین غرض در دوستی نقصان بسیار آورد

3 در میان مهربانان مهر دار و گو مباش همت ارباب دل خود سنگ در کار آورد

4 جذب مغناطیس بین کاهن به خود چون می‌کشد؟ کم ز سنگی نیستی کاهن به رفتار آورد

5 گر دل اندر کافری بندد جوانی پاکباز در نهان او مسلمانی پدیدار آورد

6 یار گردن کش ز دامت گر چه سر بیرون برد این کمند آخر همش روزی گرفتار آورد

7 گر ز خوبان دوستی خواهی، به پاکی میل کن میل خوبان جنبش اندر نقش دیوار آورد

8 از برای عاشقست این ناز و غنج و چشم و روی خواجه بهر مشتری جوهر به بازار آورد

9 اوحدی، گر کژ روی انکار دشمن لازمست دوستی چون راست ورزی دشمن اقرار آورد

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر