فکر و غم را سر به جان از نظیری نیشابوری غزل 502

نظیری نیشابوری

آثار نظیری نیشابوری

نظیری نیشابوری

فکر و غم را سر به جان مردم ناشاد ده

1 فکر و غم را سر به جان مردم ناشاد ده ما به تو شادیم ما را خاطر آزاد ده

2 هر که را جانان کشد ماتم نمی دارد کسی دوستان کشته خود را مبارکباد ده

3 دور ازان در مرده ام کی می کند خاکم قبول در تنم آتش زن و خاکسترم بر باد ده

4 شور و غوغا بیش شد از بند و زنجیر ای پدر ترک غمخواری این مجنون مادرزاد ده

5 برنمی تابد دل اما عشق می فرمایدم کز ده ویران خراج کشور آباد ده

6 عاجزانیم از دیار خود به پابوس آمده عجز ما بشنو نمی گوییم ما را داد ده

7 یار می آید «نظیری » زندگی از بهر چیست دیده بگشا و به مردم جان فشانی یاد ده

عکس نوشته
کامنت
comment