آن دم که می گذشتی ای سرو سبزپوش از جلال عضد غزل 157

جلال عضد

آثار جلال عضد

جلال عضد

آن دم که می گذشتی ای سرو سبزپوش

1 آن دم که می گذشتی ای سرو سبزپوش از غمزه ناوک افکن و از چهره گل فروش

2 چشمم چو بر شمایل و قدّ تو اوفتاد دودم به سر برآمد و از من برفت هوش

3 آنم که دلبران ز غمم جوش می زنند مغزم درآمدست ز سودای تو به جوش

4 بی تو مرا مباد مَی و زندگی حلال بی من ترا مباد یکی شربت آب نوش

5 در پرده ای و پرده عشّاق می دری بردار پرده از رخ و بر عاشقان مپوش

6 دوشت به خواب دیدم که دوشم به دوش تست امروز جان همی دهم از آرزوی دوش

7 روزی بیا به گردن مقصود حلقه کن دست جلال را که ترا هست حلقه گوش

عکس نوشته
کامنت
comment