- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دم دم شاهدست و می می خاص لب ز لب بوسه چین و جان رقاص
2 می بیغش برآمده ز سبو چون زر خالص از درون خلاص
3 گوییا در مزاج نافع او همه اشیا نهاده اند خواص
4 گهر اندر محیط خم دیده می به شیشه چو دیده غواص
5 بس که با سلسبیل می ماند مستش ایمن بود به روز قصاص
6 مطربش چون سرود بردارد ماتمی را کند ز غصه خلاص
7 ساقی سیم ساعدش باید ساغرش خواه سیم و خواه رصاص
8 واعظ ار رد ما کند خوانیم قول «القاص لایحب القاص »
9 هرکسی از رهی رسد به خدای تو ز طاعت «نظیری » از اخلاص