- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تاب رخت ندارد خورشید طاق گردون بشکسته قدر یاقوت از این دو لعل میگون
2 امروز چون تو شاهی نبود به ملک خوبی یکسر سپاه غمزه همراه چشم مفتون
3 جاری شود ز چشمم گریم اگر ز هجرت مردم به آب ماند نهری شود چو جیحون
4 یارب ز ظلم کوشی دائم چرا خموشی رخ را همیشه پوشی از عاشقان محزون؟!
5 جام شراب تا کی با غیر ما بنوشی؟! ای لیلی زمانه رحمی به حال مجنون!
6 اندر حریم وصلت محرم همیشه اغیار با ما که مردم از غم لطفی به حق بیچون!
7 نامت به هر سر بیت بنهاده همچو تاجی جان شد برون که طغرل تا وا کشید مضمون