جلال عضد

جلال عضد

جلال عضد
جلال عضد

دلبر نرفت بر سر عهد و وفا هنوز از جلال عضد غزل 144

غزل 144 ام از 401 غزلیّات

دلبر نرفت بر سر عهد و وفا هنوز

1 دلبر نرفت بر سر عهد و وفا هنوز در سینه کینه دارد و در سر جفا هنوز

2 بس فتنه ها که خاست ز چشمان شوخ او وان شوخ چشم می ننشیند ز پا هنوز

3 گر درد من ازو و دوایم ز دیگری ست یک درد ازین مرا بِهْ از آن صد دوا هنوز

4 زان روشن است دیده بختم که می کند از خاک آستانه او توتیا هنوز

5 یک دم نسیم با دم او همدمی گزید زان دم معطّر است نسیم صبا هنوز

6 یک قطره خوی ز عارض او بر زمین چکید جان می دمد ز خاک به جای گیا هنوز

7 بر در همی زنم سر و می آیدم به گوش کز آستان ما بنرفت این گدا هنوز

8 روزی تن جلال چو گردد اسیر خاک جانش به درد عشق بود مبتلا هنوز

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر دلبر نرفت بر سر عهد و وفا هنوز

شاعر شعر دلبر نرفت بر سر عهد و وفا هنوز چه کسی است ؟

شاعر شعر دلبر نرفت بر سر عهد و وفا هنوز جلال عضد می باشد.

شعر دلبر نرفت بر سر عهد و وفا هنوز در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر دلبر نرفت بر سر عهد و وفا هنوز چیست ؟

قالب شعر دلبر نرفت بر سر عهد و وفا هنوز غزل است

مضمون اصلی شعر دلبر نرفت بر سر عهد و وفا هنوز چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر