جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

تاخت از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 1124

غزل 1124 ام از 6329 غزلیات

تاخت رخ آفتاب گشت جهان مست وار

1 تاخت رخ آفتاب گشت جهان مست وار بر مثل ذره‌ها رقص کنان پیش یار

2 شاه نشسته به تخت عشق گرو کرده رخت رقص کنان هر درخت دست زنان هر چنار

3 از قدح جام وی مست شده کو و کی گرم شده جام دی سرد شده جان نار

4 روح بشارت شنید پرده جان بردرید رایت احمد رسید کفر بشد زار زار

5 بانگ زده آن هما هر کی که هست از شما دور شو از عشق ما تا نشوی دلفکار

6 گفته دل من بدو کای صنم تندخو چون برهد آن که او گشت به زخمت شکار

7 عشق چو ابر گران ریخت بر این و بر آن شد طرفی زعفران شد طرفی لاله زار

8 آب منی همچو شیر بعد زمانی یسیر زاد یکی همچو قیر وان دگری همچو قار

9 منکر شه کور زاد بی‌خبر و کور باد از شه ما شمس دین در تبریز افتخار

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر تاخت رخ آفتاب گشت جهان مست وار

شاعر شعر تاخت رخ آفتاب گشت جهان مست وار چه کسی است ؟

شاعر شعر تاخت رخ آفتاب گشت جهان مست وار جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر تاخت رخ آفتاب گشت جهان مست وار در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر تاخت رخ آفتاب گشت جهان مست وار چیست ؟

قالب شعر تاخت رخ آفتاب گشت جهان مست وار غزل است

مضمون اصلی شعر تاخت رخ آفتاب گشت جهان مست وار چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه است.
بنر