1 خورشید که بر جامهٔ درویش افتد از بخت نگونش ابر در پیش افتد
1 پیش رویت قمر نمیتابد خور ز حکم تو سر نمیتابد
2 نیکویی خوی کن که نرگس مست ...
1 ای کآب زندگانی من در دهان توست تیر هلاک ظاهر من در کمان توست
2 گر برقعی فرونگذاری بدین جمال در شهر هر که کشته شود در ضمان توست
1 تو را نادیدن ما غم نباشد که در خیلت به از ما کم نباشد
2 من از دست تو در عالم نهم روی ولیکن چون تو در عالم نباشد
1 بگذشت و چه گویم که چه بر من بگذشت سیلاب محبتم ز دامن بگذشت
2 دستی به دلم فرو کن ای یار عزیز تا تیر ببینی که ز جوشن بگذشت
1 عشقبازی نه من آخر به جهان آوردم یا گناهیست که اول من مسکین کردم
2 تو که از صورت حال دل ما بیخبری غم دل با تو نگویم که ندانی دردم
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به