1 خورشید بر آسمان نپیماید راه زان گونه که بر زمین سپه راند شاه
2 جز شاه ملکشاه به یک نیمهٔ ماه از دجله به جیحون که کشیدست سپاه
1 ایا ستارهٔ خوبان خَلُّخ و یغما به دلبری دل ما را همی زنی یغما
2 چو تو نگار دل افروز نیست در خَلُّخ چو تو سوار سرافراز نیست در یغما
1 هرکه آن چشم دژم بیند و آن زلف دوتا اگر آشفته و شوریده شود هست روا
2 منم اینک شده آشفتهٔ آن چشم دُژَم منم اینک شده شوریدهٔ آن زلف دو تا