-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 رنجی که چشم شب پره از نور دیده است زخم دلم ز مرهم کافور دیده است
2 کی دار حقشناس فراموش می کند آن سرگذشتگی که زمنصور دیده است
3 آسایشی که دیده ام از خواب بی رخت بیمار عشق در شب دیجور دیده است
4 شبها به روز آمد و آن راه طی نشد شوقم چو موسی آتشی از دور دیده است
5 ته جرعه ای ز باده پرستان بزم توست عشق آنچه در پیاله منصور دیده است