- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نی دل و دین ماند نه صبر و شکیبایی مرا رفته رفته جمع شد اسباب تنهایی مرا
2 چند بر من رو نهد هر جا که باشد محنتی دل گرفت از صحبت یاران هر جایی مرا
3 گر نیندازم نظر بر عارضت از صبر نیست رشک می آید بدیدارت ز بینایی مرا
4 گر بمیرم با کسی هرگز نگویم درد دل درد پنهانست بی شک به ز رسوایی مرا
5 کرد مستغنی ز فرش خاک و چتر آسمان در بساط شوق ذوق بی سر و پایی مرا
6 سر نمی پیچم ز فرمان تو ای سلطان عشق بنده فرمان پذیرم هر چه فرمایی مرا
7 قصه فرهاد و مجنون را فضولی کس نخواند تا بر آمد نام در عالم به شیدایی مرا