نی همین صد روزن از تیر تو از فضولی بغدادی غزل 98

فضولی بغدادی

آثار فضولی بغدادی

فضولی بغدادی

نی همین صد روزن از تیر تو بر جسم من است

1 نی همین صد روزن از تیر تو بر جسم من است سایه ام را هم ازو صد داغ چون من بر تن است

2 بی رخت از غیر می خواهم بدوزم دیده را این که می بینی بچشمم نیست مژگان سوزن است

3 چون نیندازم برون خود را ز پیراهن چو مار بر تنم ماریست هر تاری که در پیراهن است

4 سنبلت را باد اگر برداشت از رویت مرنج مزرع حسن رخت را خوشه چین خرمن است

5 از مسیحا نیست کم در روح بخش بوی گل غنچه بهر آن مسیحا مریم آبستن است

6 هست شاهد بر جفاهای زلیخای هوا یوسف گل را که چندین چاکها بر دامن است

7 سوخت از سر تا قدم خود را فضولی بهر دوست شمع بزم دوست شد او را چه باک از دشمن است

عکس نوشته
کامنت
comment