حکایت از لب شیرین دهان از سعدی شیرازی غزل 357

سعدی شیرازی

آثار سعدی شیرازی

سعدی شیرازی

حکایت از لب شیرین دهان سیم اندام

1 حکایت از لب شیرین دهان سیم اندام تفاوتی نکند گر دعاست یا دشنام

2 حریف دوست که از خویشتن خبر دارد شراب صرف محبت نخورده است تمام

3 اگر ملول شوی یا ملامتم گویی اسیر عشق نیندیشد از ملال و ملام

4 من آن نیم که به جور از مراد بگریزم به آستین نرود مرغ پای بسته به دام

5 بسی نماند که پنجاه ساله عاقل را به پنج روز به دیوانگی برآید نام

6 مرا که با توام از هر که هست باکی نیست حریف خاص نیندیشد از ملامت عام

7 شب دراز نخفتم که دوستان گویند به سرزنش عجبا للمحب کیف ینام

8 تو در کنار من آیی من این طمع نکنم که می‌نیایدت از حسن وصف در اوهام

9 ضرورت است که روزی بسوزد این اوراق که تاب آتش سعدی نیاورد اقلام

عکس نوشته
کامنت
comment