جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

قصهٔ از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) مثنوی معنوی 83

مثنوی معنوی 83 ام از 6329 دفتر چهارم

قصهٔ آن آبگیرست ای عنود

1 قصهٔ آن آبگیرست ای عنود که درو سه ماهی اشگرف بود

2 در کلیله خوانده باشی لیک آن قشر قصه باشد و این مغز جان

3 چند صیادی سوی آن آبگیر برگذشتند و بدیدند آن ضمیر

4 پس شتابیدند تا دام آورند ماهیان واقف شدند و هوشمند

5 آنک عاقل بود عزم راه کرد عزم راه مشکل ناخواه کرد

6 گفت با اینها ندارم مشورت که یقین سستم کنند از مقدرت

7 مهر زاد و بوم بر جانشان تند کاهلی و جهلشان بر من زند

8 مشورت را زنده‌ای باید نکو که ترا زنده کند وان زنده کو

9 ای مسافر با مسافر رای زن زانک پایت لنگ دارد رای زن

10 از دم حب الوطن بگذر مه‌ایست که وطن آن سوست جان این سوی نیست

11 گر وطن خواهی گذر آن سوی شط این حدیث راست را کم خوان غلط

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر قصهٔ آن آبگیرست ای عنود

شاعر شعر قصهٔ آن آبگیرست ای عنود چه کسی است ؟

شاعر شعر قصهٔ آن آبگیرست ای عنود جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر قصهٔ آن آبگیرست ای عنود در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر قصهٔ آن آبگیرست ای عنود چیست ؟

قالب شعر قصهٔ آن آبگیرست ای عنود مثنوی معنوی است

مضمون اصلی شعر قصهٔ آن آبگیرست ای عنود چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, می‌نوشی است.
ویدیویی