قصهٔ می خوردن شبها و گشت ماهتاب از وحشی بافقی غزل 28

وحشی بافقی

آثار وحشی بافقی

وحشی بافقی

قصهٔ می خوردن شبها و گشت ماهتاب

1 قصهٔ می خوردن شبها و گشت ماهتاب هم حریفان تو می‌گویند پیش از آفتاب

2 آگهم از طرح صحبت تا شمار نقل بزم گر نسازم یک به یک خاطر نشانت بی حساب

3 مجلسی داری و ساغر می‌کشی تا نیمشب روز پنداری نمی‌بینیم چشم نیمخواب

4 باده گر بر خاک ریزی به که در جام رقیب می‌خورد با او کسی حیف از تو و حیف از شراب

5 وحشی دیوانه‌ام در راستگوییها مثل خواه راه از من بگردان خواه رو از من بتاب

عکس نوشته
کامنت
comment