-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 قصهٔ می خوردن شبها و گشت ماهتاب هم حریفان تو میگویند پیش از آفتاب
2 آگهم از طرح صحبت تا شمار نقل بزم گر نسازم یک به یک خاطر نشانت بی حساب
3 مجلسی داری و ساغر میکشی تا نیمشب روز پنداری نمیبینیم چشم نیمخواب
4 باده گر بر خاک ریزی به که در جام رقیب میخورد با او کسی حیف از تو و حیف از شراب
5 وحشی دیوانهام در راستگوییها مثل خواه راه از من بگردان خواه رو از من بتاب