-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مباش غره به عهد قدیم و یار کهن که هفتهای چو شود، خاربن شود گلبن
2 به جذب حادثه شد پیکرم چنان مشتاق که پا نخورده به سنگم، کبود شد ناخن
3 میان عاشق و معشوق، راز دل گفتن همین بس است که آزار لب نداد سخن
4 نهفته حیف نباشد چنان گل رویی؟ خدای را که رخ آلوده نقاب مکن
5 ز کار خود نگشودهام گره، چرا قدسی زمانه نی شکند ناخن مرا در بن؟