غم عشقت، ای پسر، بسوزد از اوحدی مراغه‌ای غزل 26

اوحدی مراغه‌ای

آثار اوحدی مراغه‌ای

اوحدی مراغه‌ای

غم عشقت، ای پسر، بسوزد همی مرا

1 غم عشقت، ای پسر، بسوزد همی مرا ترا گر خبر شدی نبدی غمی مرا

2 دمم می‌دهی که: من بیابم دمی دگر گره بر دمم زدی، رها کن دمی مرا

3 به نام تو زیستم همه عمر و خود ز تو نه بر دست نامه‌ای، نه بر لب نمی‌مرا

4 مکن بیش ازین ستم، به نیکی گرای هم چو زخمم به دل رسید، بنه مرهمی مرا

5 مرا در فراق خود به پرسش عزیز کن که هرگز نیوفتاد چنین ماتمی مرا

6 نخواهم به عالمی غمت را فروختن کز آنجا میسرست چنین عالمی مرا

7 غم روز هجر تو بگویم یکان یکان اگر در کف او فتد شبی محرمی مرا

8 کم و بیش اوحدی چو اندر سر توشد تو نیز پرسشی بکن به بیش و کمی مرا

عکس نوشته
کامنت
comment