غصه ی عالم نصیب جان از ابوالحسن فراهانی غزل 3

ابوالحسن فراهانی

آثار ابوالحسن فراهانی

ابوالحسن فراهانی

غصه ی عالم نصیب جان ناشاد من است

1 غصه ی عالم نصیب جان ناشاد من است محنت روی زمین در محنت آباد من است

2 دایم اندیشد که چون از کوی خود دورم کند کفر نعمت باشد ار گویم که بی یاد من است

3 آن چنانم بست کو خود به تیر نتواند گشود ماندنم در دام کی از زخم صیاد من است

4 تیره روزم گرچه دارد گوش بر فریاد من زآن که می‌دانم نمی‌داند که فریاد من است

عکس نوشته
کامنت
comment