- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 غصه ی عالم نصیب جان ناشاد من است محنت روی زمین در محنت آباد من است
2 دایم اندیشد که چون از کوی خود دورم کند کفر نعمت باشد ار گویم که بی یاد من است
3 آن چنانم بست کو خود به تیر نتواند گشود ماندنم در دام کی از زخم صیاد من است
4 تیره روزم گرچه دارد گوش بر فریاد من زآن که میدانم نمیداند که فریاد من است