-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آواز حسنت ای جان هفت آسمان بگیرد سلطان عشقت ای مه هر دو جهان بگیرد
2 زلف تو گر به عادت خود را کمند سازد مرغ از هوا درآرد، مه ز آسمان بگیرد
3 ماهی است عارض تو کاندر سپهر خوبی چون از افق برآید آفاق جان بگیرد
4 در پای غم فکنده است هجر تو عالمی را زنهار وصل را گو تا دستشان بگیرد
5 وصلت به کار ایشان دست از میان برآرد گر هجر تو به زودی پای از میان بگیرد
6 گرخوش خوئی نداری خاقانی آن نداند داند که خوش نگاری این را به آن بگیرد