1 ای خورشیدی که نورت از روی امید گفتم که به صدر ما نماند جاوید
2 ناگه به چه از باد اجل سرد شدی گر سرد نگردد این نگارین خورشید
1 تا گل لعل روی بنمودست بلبل از خرمی نیاسودست
2 دیرگاهست تا چو من بلبل عاشق بوستان و گل بودست
1 تا لب تو آنچه بهتر آن برد کس ندانم کز لب تو جان برد
2 دل خرد لعل تو و ارزان خرد جان برد جزع تو و آسان برد