خاقانی شروانی

خاقانی شروانی

خاقانی شروانی
خاقانی شروانی

خاکی دلم که در لب آن نازنین از خاقانی شروانی غزل 69

غزل 69 ام از 1365 غزلیات

خاکی دلم که در لب آن نازنین گریخت

1 خاکی دلم که در لب آن نازنین گریخت تشنه است کاندر آب‌خور آتشین گریخت

2 نالم چو ز آب آتش و جوشم چو ز آتش آب تا دل در آب و آتش آن نازنین گریخت

3 آدم فریب گندم‌گون عارضی بدید شد در بهشت عارض آن حور عین گریخت

4 تا دل به کفر دعوت زلفش قبول کرد کفرش خوش آمد از من مسکین به کین گریخت

5 بیرون گریخت از ره چشمم میان اشک الا به پای آب نشاید چنین گریخت

6 آن لاشه جست ز آخور سنگین هندوان در مرغزار سنبل آهوی چین گریخت

7 در کوی عشق دیوی و دیوانگی است عقل بس عقل کو ز عشق ملامت گزین گریخت

8 از زعفران روی من و مشک زلف دوست تعویذ کرده‌ام ز من آن دیو ازین گریخت

9 خاقانیا حدیث فلک در زمین به است کامسال طالعت ز فلک در زمین گریخت

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر خاکی دلم که در لب آن نازنین گریخت

شاعر شعر خاکی دلم که در لب آن نازنین گریخت چه کسی است ؟

شاعر شعر خاکی دلم که در لب آن نازنین گریخت خاقانی شروانی می باشد.

شعر خاکی دلم که در لب آن نازنین گریخت در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 6 سروده شده است.

قالب شعر خاکی دلم که در لب آن نازنین گریخت چیست ؟

قالب شعر خاکی دلم که در لب آن نازنین گریخت غزل است

مضمون اصلی شعر خاکی دلم که در لب آن نازنین گریخت چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.