رخ برفروز و خون دلم از بابافغانی شیرازی غزل 325

بابافغانی شیرازی

آثار بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

رخ برفروز و خون دلم را روانه ساز

1 رخ برفروز و خون دلم را روانه ساز آتش بخرمنم زن و مستی بهانه ساز

2 این قطره ها که در جگرم تازه شد گره از عشق، خوشه خوشه کن و دانه دانه ساز

3 هر تیر غمزه یی که ز مژگان روان کنی اول دل شکسته ی ما را نشانه ساز

4 بس نازکست توسنت ای نازنین سوار از رشته های جان منش تازیانه ساز

5 جانها گره ز غیرت شمشاد کرد دل مشاطه را که گفت کزین چوب شانه ساز

6 شاید که پرتوی دهد ای مطرب صبوح سوز دلم ترانه ی بزم شبانه ساز

7 بیخوابیم بکشت خدا را فسانه یی زان چشم جاودانه و لعل فسانه ساز

8 تا سیل غم بخانه ی ما رو نیاورد ایدل در آب و خاک خرابات خانه ساز

9 از آه آتشین فغانی درین چمن گل خانه سوز آمد و بلبل ترانه ساز

عکس نوشته
کامنت
comment