- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بوی گل و بانگ مرغ برخاست هنگام نشاط و روز صحراست
2 فراش خزان ورق بیفشاند نقاش صبا چمن بیاراست
3 ما را سر باغ و بوستان نیست هر جا که تویی تفرج آن جاست
4 گویند نظر به روی خوبان نهیست نه این نظر که ما راست
5 در روی تو سر صنع بی چون چون آب در آبگینه پیداست
6 چشم چپ خویشتن برآرم تا چشم نبیندت به جز راست
7 هر آدمیی که مهر مهرت در وی نگرفت سنگ خاراست
8 روزی تر و خشک من بسوزد آتش که به زیر دیگ سوداست
9 نالیدن بیحساب سعدی گویند خلاف رای داناست
10 از ورطه ما خبر ندارد آسوده که بر کنار دریاست