- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 غلام عشق حاشا کز جفای یار بگریزد نه عاشق بلهوس باشد که از آزار بگریزد
2 ببر، گر بلبلی درد سر بیهوده از گلشن که گوید عاشق روی گلم و ز خار بگریزد
3 نباشد بی وفا گل بلکه مرغی بی وفا باشد که چون گل را نماند خوبی رخسار بگریزد
4 بس است این طعنه از پروانه تا جاوید بلبل را که رنگ و بوی گل چون رفت از گلزار بگریزد
5 چرا از نسبت خود عشق را تهمت نهد وحشی کسی کز جور یار و طعنهٔ اغیار بگریزد