- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دوش بر سوز دل و سینه براتم دادند سر چو شمعم ببریدند و حیاتم دادند
2 ناله کردم به نهان عشوه خموشم کردند گریه کردم ز شکرخند نباتم دادند
3 درد و صاف غم و شادی به من ارزانی شد تا خم و خمکده عشق براتم دادند
4 پارهپاره جگر طور ز غیرت خون شد که کهی بودم و چون کوه ثباتم دادند
5 گرسنهدیدهتر از مفلس کنعان بودم خواجم گشتم که از آن حسن زکاتم دادند
6 تا به مقصد سپرم کشتی مشتاقان را از خضر همت و از نوح نجاتم دادند
7 اختر شعشعه بر چرخ «نظیری» زده است کس چه داند؟ که چه عالی درجاتم دادند