- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دوش تا روز من از عشق تو بودم به خروش تو چه دانی که چه بود از غم تو بر من دوش
2 می زدم آب صبوری زد و دیده بر دل چون دل از آتش عشق تو برآوری جوش
3 گاه چون نای بدم از غم تو با ناله گاه بودم چو کمانچه ز فراقت به خروش
4 هر شبم وعده دهی کایم و نایی بر من چند ازین عشوه خرم من ز تو ای عشوه فروش
5 هم به جان تو که بر یاد لب نوشینت هر چه در عالم زهرست توان کردن نوش