- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دوش از جمال دوست شبم روز گشته بود کان آفتاب شمع شب افروز گشته بود
2 اقبال بود همنفس و بخت گشته یار یاری دهنده طالع فیروز گشته بود
3 در هر طرف شکفته گلی سرو قامتی در ماه دی ببین که چه نوروز گشته بود
4 پروانه داشت شمع من از من ولیک دوش بر حال من نگر که چه دلسوز گشته بود
5 مه را قران مشتری و آفتاب من با من قرین برغم بدآموز گشته بود
6 آن ماه چارده جگر پاره مرا دوش از خدنگ غمزه جگردوز گشته بود
7 اندوخت شادی همه عالم حسین دوش زین پیشتر اگرچه غم اندوز گشته بود