- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دوش مرا عشق تو ز جامه برانگیخت بی عدد از دیدگانم اشگ فرو ریخت
2 دست یکی کرد با صبوری و خوابم آن ز دل از دو دیده یکسر بگریخت
3 باد جدا کرد زلفکان تو از هم مشک سیه با گل سپید برآمیخت
4 مشک همی بیخت زلف تو همه شب دوش اشگ همی بیختم چو مشک همی بیخت
5 بس بود این باد سرد باده نخواهم کش دل مسکین به دام ذره در آویخت