جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

قصه از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) مثنوی معنوی 138

مثنوی معنوی 138 ام از 6329 دفتر ششم

قصه کوته کن که رای نفس کور

1 قصه کوته کن که رای نفس کور برد او را بعد سالی سوی گور

2 شاه چون از محو شد سوی وجود چشم مریخیش آن خون کرده بود

3 چون به ترکش بنگرید آن بی‌نظیر دید کم از ترکشش یک چوبه تیر

4 گفت کو آن تیر و از حق باز جست گفت که اندر حلق او کز تیر تست

5 عفو کرد آن شاه دریادل ولی آمده بد تیر اه بر مقتلی

6 کشته شد در نوحهٔ او می‌گریست اوست جمله هم کشنده و هم ولیست

7 ور نباشد هر دو او پس کل نیست هم کشندهٔ خلق و هم ماتم‌کنیست

8 شکر می‌کرد آن شهید زردخد کان بزد بر جسم و بر معنی نزد

9 جسم ظاهر عاقبت خود رفتنیست تا ابد معنی بخواهد شاد زیست

10 آن عتاب ار رفت هم بر پوست رفت دوست بی‌آزار سوی دوست رفت

11 گرچه او فتراک شاهنشه گرفت آخر از عین الکمال او ره گرفت

12 و آن سوم کاهل‌ترین هر سه بود صورت و معنی به کلی او ربود

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر قصه کوته کن که رای نفس کور

شاعر شعر قصه کوته کن که رای نفس کور چه کسی است ؟

شاعر شعر قصه کوته کن که رای نفس کور جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر قصه کوته کن که رای نفس کور در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر قصه کوته کن که رای نفس کور چیست ؟

قالب شعر قصه کوته کن که رای نفس کور مثنوی معنوی است

مضمون اصلی شعر قصه کوته کن که رای نفس کور چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر