- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بلبل شوریده فغان می کند شکوه ز آشوب جهان می کند
2 دامن گل گشته ز دستش رها ناله و فریاد و امان می کند
3 باد خزان پیرهن گل درید دامن گل شد ز نظر ناپدید
4 سرو چو یعقوب از این غم خمید غصه قد سرو، کمان می کند
5 خارجه در مجلس ما جا گرفت نرگس شهلا ره ایما گرفت
6 لاله ازین داغ به دل جا گرفت عاقبت این هیز زیان می کند
7 شد «پرتیوا» پی غارتگری ریخته دزدان عوض مشتری
8 نه گل به جا ماند و نه باغی هر یک ز سو به سراغی
9 دزد ز هر سوی به غارتگری خیره سری بین که چه ها می کند