1 تیراندازان همه گرو در بستند بردند گمان که با ملک همدستند
2 آخر همه عاجز و خجل بنشستند وز شرم ملک تیر و کمان بشکستند
1 شدست باغ پر از رشتههای در خوشاب شدست راغ پر از تودههای عنبر ناب
2 به باغ و راغ مگر ابر و باد داشتهاند به توده عنبر ناب و به رشته درِّ خوشاب
1 ز بهر عید نگارا همی چه سوزی عود چرا شراب نپیمایی و نسازی عود
2 بساز عود و بده یک شراب وصل مرا که من بسوختم از هجر تو چو زآتش دود