اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی
اسیر شهرستانی

شرم رخت به دیده نقاب از اسیر شهرستانی غزل 392

غزل 392 ام از 1204 غزلیات

شرم رخت به دیده نقاب سمن گرفت

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8

1 شرم رخت به دیده نقاب سمن گرفت شوق لبت ز غنچه گلاب سخن گرفت

2 بر ناتوانیم نگر و حال دل مپرس بیچاره چون فتاد ز پا دست من گرفت

3 یاد تو شمع بزم تماشاییان مباد آهم ره خیال به صد انجمن گرفت

4 بی او رواج تنگدلی اینقدر بس است اشکم فضای خنده گل از چمن گرفت

5 خواب عدم خیال و فریب اجل محال نتوان به حیله نقد وفا را ز من گرفت

6 در جوش آب و آتش عشق است هر چه هست از قطره می توان سبق سوختن گرفت

7 مستی که کرد صید تذرو خیال او اندیشه را به سیر گل و یاسمن گرفت

8 آوارگی است منزل آسودگی اسیر غربت کشید هر که سراغ وطن گرفت

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر شرم رخت به دیده نقاب سمن گرفت

شاعر شعر شرم رخت به دیده نقاب سمن گرفت چه کسی است ؟

شاعر شعر شرم رخت به دیده نقاب سمن گرفت اسیر شهرستانی می باشد.

شعر شرم رخت به دیده نقاب سمن گرفت در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر شرم رخت به دیده نقاب سمن گرفت چیست ؟

قالب شعر شرم رخت به دیده نقاب سمن گرفت غزل است

مضمون اصلی شعر شرم رخت به دیده نقاب سمن گرفت چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
اسیر شهرستانی

شرم رخت به دیده نقاب از اسیر شهرستانی غزل 392

غزل 392 ام از 1204 غزلیات
بنر