نهال عشق که برگش غمست و بار افسوس از کلیم غزل 399

کلیم

کلیم

کلیم

نهال عشق که برگش غمست و بار افسوس

1 نهال عشق که برگش غمست و بار افسوس اگر ز گریه نشد سبز صد هزار افسوس

2 نیامدی و سیاهی ز داغها افتاد سفید شد برهت چشم انتظار افسوس

3 میان گرد کدورت پدید نیست دلم چه سازم آینه گم گشت در غبار افسوس

4 بآه و ناله میسر نمی شود وصلت نسیم، رنگ ندارد زنوبهار افسوس

5 باشک ریزی رامم نشد چه چاره کنم همیشه می رمد از دانه ام شکار افسوس

6 باین دو دیده ز حسنت چه می توان دیدن هزار چشم نداریم صد هزار افسوس

7 ببوسه بازی او هر چه داشت باخت کلیم نمی نشیند نقشش درین قمار افسوس

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر