اسرار عاشقی ز دلی آشکار از سحاب اصفهانی غزل 160

سحاب اصفهانی

آثار سحاب اصفهانی

سحاب اصفهانی

اسرار عاشقی ز دلی آشکار شد

1 اسرار عاشقی ز دلی آشکار شد کآگه ز شوق ناله ی بی اختیار شد

2 نه منع پاسبان و نه آزار مدعی فارغ کسی که خاک سر کوی یار شد

3 شادم که خاک کوی تو بر سر کسی نکرد تا بر ره تو دیده ی من اشکبار شد

4 رفتم چنان ز بوی گل از خود که نیستم آگه که کی گذشت خزان کی بهار شد

5 چندان شده است مایل خون ریختن کزو صید دل (سحاب) هم امیدوار شد

عکس نوشته
کامنت
comment