- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به راز عشق زبان در میان نمیباشد زبان ببند که آنجا بیان نمیباشد
2 میان عاشق و معشوق یک کرشمه بس است بیان حال به کام و زبان نمیباشد
3 دل رمیدهٔ من زخم دار صید گهیست که زخم صید به تیر و کمان نمیباشد
4 از آن روایی بازار کم عیارانست که در میان محک امتحان نمیباشد
5 اگر به من نشوی مهربان درین غرضیست کسی به خلق تو نامهربان نمیباشد
6 به عالمی که منم منتهای غصه مپرس که قطع مدت و طی زمان نمیباشد
7 زبان به کام مکش وحشی از فسانهٔ عشق بگو که خوشتر ازین داستان نمیباشد