زخم زمانه را در مرهم پدید از خاقانی شروانی غزل 30

خاقانی شروانی

آثار خاقانی شروانی

خاقانی شروانی

زخم زمانه را در مرهم پدید نیست

1 زخم زمانه را در مرهم پدید نیست دارو بر آستانهٔ عالم پدید نیست

2 در زیر آبنوس شب و روز هیچ دل شمشادوار تازه و خرم پدید نیست

3 هرک اندرون پنجرهٔ آسمان نشست از پنجهٔ زمانه مسلم پدید نیست

4 ای دل به غم نشین که سلامت نهفته ماند وی جم به ماتم آی که خاتم پدید نیست

5 دردا که چنگ عمر شد زا ساز و بدتر آنک سرنای گم به بودهٔ ماتم پدید نیست

6 خاقانیا دمی که وبال حیات توست در سینه کن به گور که همدم پدید نیست

عکس نوشته
کامنت
comment