-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 صنما سپاه عشقت به حصار دل درآمد بگذر بدین حوالی که جهان به هم برآمد
2 به دو چشم نرگسینت به دو لعل شکرینت به دو زلف عنبرینت که کساد عنبر آمد
3 به پلنگ عزت تو به نهنگ غیرت تو به خدنگ غمزه تو که هزار لشکر آمد
4 به حق دل لطیفی خوش و مقبل و ظریفی که بر او وظیفه تو ابدا مقرر آمد
5 که خلیل حق که دستش همه سال بت شکستی به خیال خانه تو شب و روز بتگر آمد
6 تو مپرس حال مجنون که ز دست رفت لیلی تو مپرس حال آزر که خلیل آزر آمد
7 به جهانیان نماید تن مرده زنده کردن چو مسیح خوبی تو سوی گور عازر آمد
8 چه خوش است داغ عشقت که ز داغ عشق هر جان ز خراج و عشر و سخره ابدا محرر آمد
9 به سوار روح بنگر منگر به گرد قالب که غبار از سواری حسن و منور آمد
10 ز حجاب گل دلا تو به جهان نظارهای کن که پس گل مشبک دو هزار منظر آمد
11 دو سه بیت ماند باقی تو بگو که از تو خوشتر که ز ابر منطق تو دل و سینه اخضر آمد