صنما آن خط مشکین که فراز از سنایی غزنوی غزل 404

سنایی غزنوی

آثار سنایی غزنوی

سنایی غزنوی

صنما آن خط مشکین که فراز آوردی

1 صنما آن خط مشکین که فراز آوردی بر گل از غلیه گوی که طراز آوردی

2 گرچه خوبست به گرد رخ تو زلف دراز خط بسی خوبتر از زلف دراز آوردی

3 گر نیازست رهی را به خط خوب تو باز تو رهی را به خط خویش نیاز آوردی

4 قبله‌ای ساختی از غالیه بر سیم سپید تا بدان قبله بتان را به نماز آوردی

5 پیش خلق از جهت شعبده و بلعجبی نرگس بلعجب شعبده‌باز آوردی

6 چند گویی که دلت پیش تو باز آوردم این سخن بیهده و هزل و مجاز آوردی

7 دلم افروخته بود از طرب و شادی و ناز تو دلی سوختهٔ از گرم و گداز آوردی

عکس نوشته
کامنت
comment