بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

بیدل دهلوی
بیدل دهلوی

کو شور دماغی ‌که به سودای از بیدل دهلوی غزل 2031

غزل 2031 ام از 2828 غزلیات

کو شور دماغی ‌که به سودای تو افتم

1 کو شور دماغی ‌که به سودای تو افتم گردی کنم ایجاد و به صحرای تو افتم

2 عمری‌ست درین باغ پر افشان امیدم شاید چو نگه بر گل رعنای تو افتم

3 آن زلف پریشان همه جا فتنه فکنده‌ست هر دام که بینم به تمنای تو افتم

4 چون سایه ز سر تا قدمم ذوق سجودی ست بگذار که در پای سراپای تو افتم

5 مپسند که امروز من گمشده فرصت در کشمکش وعدهٔ فردای تو افتم

6 خورشید گریبان خیالات ندارد کو لفظ‌ که در فکر معمای تو افتم

7 پروای خم ابروی ناز فلکم نیست هیهات‌ گر از طاق دل‌آرای تو افتم

8 چون سیل درین دشت و درم نیست تسلی یا رب روم از خویش به درباب تو افتم

9 بیدل به ره عشق تلاشت خجلم کرد پیش‌آ قدمی چند که در پای تو افتم

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر کو شور دماغی ‌که به سودای تو افتم

شاعر شعر کو شور دماغی ‌که به سودای تو افتم چه کسی است ؟

شاعر شعر کو شور دماغی ‌که به سودای تو افتم بیدل دهلوی می باشد.

شعر کو شور دماغی ‌که به سودای تو افتم در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر کو شور دماغی ‌که به سودای تو افتم چیست ؟

قالب شعر کو شور دماغی ‌که به سودای تو افتم غزل است

مضمون اصلی شعر کو شور دماغی ‌که به سودای تو افتم چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر