- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شوری ز دو عشق در سر ماست میدان دل از دو لشکر آراست
2 از یک نظرم دو دلبر افتاد وز یک جهتم دو قبه برخاست
3 خورشید پرست بودم اول اکنون همه میل من به جوزاست
4 در مشرق و مغرب دل من هم بدر و هم آفتاب پیداست
5 جانم ز دو حور در بهشت است کارم ز دو ماه بر ثریاست
6 گر یافتهام دو در عجب نیست زیرا که دو چشم من دو دریاست
7 بالله که خطاست هرچه گفتم والله که هرآنچه رفت سوداست
8 خاقانی را چه روز عشق است با این غم روزگار کور است
9 روزی دارد سیاه چونانک دشمن به دعای نیم شب خواست