- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 غم عشقی ز نشاط دو سرا ما را بس صحبت بیدلی از شاه و گدا ما را بس
2 تو و بر مسند جم جام زدن نوشت باد مسند خار و خس جام بلا ما را بس
3 تکیه بر بالش عشرت زدن ارزانی غیر خشت در زیر سر و فقر و فنا ما را بس
4 نیستم در خور لطف طمع از حد ببرم دو سه دشنام بپاداش دعا ما را بس
5 خون شد از رشک دلم شانه بزلفش که کشید روز و شب عربده با باد صبا ما را بس
6 ملک الحاج و ره کعبه که در ملت عشق طوف این کوی خوش آئین و صفا ما را بس
7 تاجر عشقم و سرمایهٔ من دین و دل است گلرخان نقد یکی عشوه بها ما را بس
8 درد عشق تو چه سنجیم بقانون شفا کز اشارات دو ابروت شفا ما را بس
9 هرکسی در کنف دولت صاحب جاهیست دل قوی دار تو اسرار خدا ما را بس