غم عشقی ز نشاط دو سرا ما را بس از حکیم سبزواری

حکیم سبزواری

حکیم سبزواری

حکیم سبزواری

غم عشقی ز نشاط دو سرا ما را بس

1 غم عشقی ز نشاط دو سرا ما را بس صحبت بیدلی از شاه و گدا ما را بس

2 تو و بر مسند جم جام زدن نوشت باد مسند خار و خس جام بلا ما را بس

3 تکیه بر بالش عشرت زدن ارزانی غیر خشت در زیر سر و فقر و فنا ما را بس

4 نیستم در خور لطف طمع از حد ببرم دو سه دشنام بپاداش دعا ما را بس

5 خون شد از رشک دلم شانه بزلفش که کشید روز و شب عربده با باد صبا ما را بس

6 ملک الحاج و ره کعبه که در ملت عشق طوف این کوی خوش آئین و صفا ما را بس

7 تاجر عشقم و سرمایهٔ من دین و دل است گلرخان نقد یکی عشوه بها ما را بس

8 درد عشق تو چه سنجیم بقانون شفا کز اشارات دو ابروت شفا ما را بس

9 هرکسی در کنف دولت صاحب جاهیست دل قوی دار تو اسرار خدا ما را بس

عکس نوشته
کامنت
comment