زین ندامت که نشد خاک درت از فضولی بغدادی غزل 345

فضولی بغدادی

فضولی بغدادی

فضولی بغدادی

زین ندامت که نشد خاک درت مسکن من

1 زین ندامت که نشد خاک درت مسکن من اشک از چهره جان شست غبار تن من

2 حیرت لعل تو بردم بلحد نیست عجب گر شود گلخنی از آتش دل مدفن من

3 گردباد غم و گرداب بلا نیست شوند چند گردند درین بادیه پیرامن من

4 ذوق دیدار تو آیینه چه ادراک کند روی چون مه منما جز بدل روشن من

5 نیست از ضعف بدن ناله من می ترسم که فتد طوق غمت بی خبر از گردن من

6 رشته شمع شبستان غمم در آتش من نه مجروحم و پرخون شده پیراهن من

7 چون نمیرم من ازین غصه فضولی که ز غم مردم و یار ندارد خبر از مردن من

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر