-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زین ندامت که نشد خاک درت مسکن من اشک از چهره جان شست غبار تن من
2 حیرت لعل تو بردم بلحد نیست عجب گر شود گلخنی از آتش دل مدفن من
3 گردباد غم و گرداب بلا نیست شوند چند گردند درین بادیه پیرامن من
4 ذوق دیدار تو آیینه چه ادراک کند روی چون مه منما جز بدل روشن من
5 نیست از ضعف بدن ناله من می ترسم که فتد طوق غمت بی خبر از گردن من
6 رشته شمع شبستان غمم در آتش من نه مجروحم و پرخون شده پیراهن من
7 چون نمیرم من ازین غصه فضولی که ز غم مردم و یار ندارد خبر از مردن من