خیز که امروز از جلال الدین محمد مولوی غزل 504

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

خیز که امروز جهان آن ماست

1 خیز که امروز جهان آن ماست جان و جهان ساقی و مهمان ماست

2 در دل و در دیده دیو و پری دبدبه فر سلیمان ماست

3 رستم دستان و هزاران چو او بنده و بازیچه دستان ماست

4 بس نبود مصر مرا این شرف این که شهش یوسف کنعان ماست

5 خیز که فرمان ده جان و جهان از کرم امروز به فرمان ماست

6 زهره و مه دف زن شادی ماست بلبل جان مست گلستان ماست

7 کاسه ارزاق پیاپی شده‌ست کیسه اقبال حرمدان ماست

8 شاه شهی بخش طرب ساز ماست یار پری روی پری خوان ماست

9 آن ملک مفخر چوگان و گوی شکر که امروز به میدان ماست

10 آن ملک مملکت جان و دل در دل و در جان پریشان ماست

11 کیست در آن گوشه دل تن زده پیش کشش کو شکرستان ماست

12 خازن رضوان که مه جنت‌ست مست رضای دل رضوان ماست

13 شور درافکنده و پنهان شده او نمک عمر و نمکدان ماست

14 گوشه گرفتست و جهان مست اوست او خضر و چشمه حیوان ماست

15 چون نمک دیگ و چو جان در بدن از همه ظاهرتر و پنهان ماست

16 نیست نماینده و خود جمله اوست خود همه ماییم چو او آن ماست

17 بیش مگو حجت و برهان که عشق در خمشی حجت و برهان ماست

عکس نوشته
کامنت
comment