برآمد باد صبح و بوی نوروز از سعدی شیرازی غزل 313

سعدی شیرازی

آثار سعدی شیرازی

سعدی شیرازی

برآمد باد صبح و بوی نوروز

1 برآمد باد صبح و بوی نوروز به کام دوستان و بخت پیروز

2 مبارک بادت این سال و همه سال همایون بادت این روز و همه روز

3 چو آتش در درخت افکند گلنار دگر منقل منه آتش میفروز

4 چو نرگس چشم بخت از خواب برخاست حسد گو دشمنان را دیده بردوز

5 بهاری خرم است ای گل کجایی که بینی بلبلان را ناله و سوز

6 جهان بی ما بسی بوده‌ست و باشد برادر جز نکونامی میندوز

7 نکویی کن که دولت بینی از بخت مبر فرمان بدگوی بدآموز

8 منه دل بر سرای عمر سعدی که بر گنبد نخواهد ماند این گوز

9 دریغا عیش اگر مرگش نبودی دریغ آهو اگر بگذاشتی یوز

عکس نوشته
کامنت
comment